با تو نگفته بودم از گریه های هرشب
عشقت نشسته بر دل جانم رسیده بر لب
جانم رسیده بر لب
من بی تو سرگردان من بی تو حیرانم
شرحی ز گیسویت حال پریشانم
بی تابم این شب ها بی خوابم ای رویا
از تو چه پنهان من گم کرده ام خود را
پیدایم کن
نظرات شما عزیزان: